loading...
زوال اطلسی ها
razieh بازدید : 51 شنبه 27 مهر 1392 نظرات (0)
چیزی به خاموشی بگو ، نوری به تاریکی بزن / اخمی به تنهایی بکن ، تیره دلی نکن به من.
.
.
.

دلم را پیش خود پابند كردی ولی گفتی تو یك دنیای دردی

غرورم را شكستی بی تفاوت برو فكر كن همیشه خیلی مردی
.
.
.

در قید غمم ، خاطر آزاد کجایی ؟ / تنگ است دلم ، قوت فریاد کجایی ؟

با آنکه ز ما یاد نکردی / ای آنکه نرفتی دمی از یاد کجایی ؟
.
.
.

هوای مردن...

بیخ گوش من است...!

همان جایی که روزی...

رد نفس های تو بود....!
.
.
.

روزهایم گذشت اما روزگار از من نگذشت! ؟ ؟
 

اما من از روزها و روزگار گذشتم.بگذرید از من
 .
.
.
.

مدتهاست

چتر منطق را بر سر گرفته ام!

تا باران عشق را تجربه نکنم!

دیگر توان مقابله با

تب و لرز برایم باقی نمانده است!!!
.
.
.

بعضی آهنگها و ترانه ها برای گوش دادن ساخته نشده اند …

اونها به وجود اومدن برای کمک کردن به آدمها برای “یک دل سیر گریه کردن” از ته دل !
.
.
.


ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    پیوندهای روزانه
    آمار سایت
  • کل مطالب : 231
  • کل نظرات : 66
  • افراد آنلاین : 2
  • تعداد اعضا : 0
  • آی پی امروز : 78
  • آی پی دیروز : 9
  • بازدید امروز : 85
  • باردید دیروز : 11
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 96
  • بازدید ماه : 421
  • بازدید سال : 2,556
  • بازدید کلی : 25,075