چیزی به خاموشی بگو ، نوری به تاریکی بزن / اخمی به تنهایی بکن ، تیره دلی نکن به من.
.
.
.
دلم را پیش خود پابند كردی ولی گفتی تو یك دنیای دردی
غرورم را شكستی بی تفاوت برو فكر كن همیشه خیلی مردی
غرورم را شكستی بی تفاوت برو فكر كن همیشه خیلی مردی
.
.
.
در قید غمم ، خاطر آزاد کجایی ؟ / تنگ است دلم ، قوت فریاد کجایی ؟
با آنکه ز ما یاد نکردی / ای آنکه نرفتی دمی از یاد کجایی ؟
.
.
.
هوای مردن...
بیخ گوش من است...!
همان جایی که روزی...
رد نفس های تو بود....!
.
.
.
روزهایم گذشت اما روزگار از من نگذشت! ؟ ؟
اما من از روزها و روزگار گذشتم.بگذرید از من .
.
.
.
مدتهاست
چتر منطق را بر سر گرفته ام!
تا باران عشق را تجربه نکنم!
دیگر توان مقابله با
تب و لرز برایم باقی نمانده است!!!
.
.
.
بعضی آهنگها و ترانه ها برای گوش دادن ساخته نشده اند …
اونها به وجود اومدن برای کمک کردن به آدمها برای “یک دل سیر گریه کردن” از ته دل !
.
.
.